۱۳۹۴ آذر ۲۶, پنجشنبه

مولوی؛ عارفی بزرگ وشوریده ای فرزانه که برای وصل به اصل خویش خودرا به امواج ‍پر تلاطم عشق س‍پرد

مولانا جلال الدین بلخی
مولوی بزرگترین شاعر ایرانی  در قونیه، شهری در ترکیه دارفانی را وداع گفت.
نام اومولانا جلال الدین محمد بلخی رومی بودکه بعد از وفاتش مولوی لقب گرفت
مولانا در میان بزرگان اندیشه و شعر ایران شان خاص داردوهمواره هرکدام ازوجوه شخصیتش اعم ازجلوه های انسانی ‚ عرفانی ‚ شاعری ‚ فیلسوفی   مورد هزاران تمجید و اعجاب بوده است .جایگاه والای  او در جهان شعر و شاعری در ایران آنچنان رفیع است
که اورا  یکی از چهار یا پنج تن شاعران بزرگ ایران می شمارند. مولوی در قونیه  به نام یک عابد و عالم ربانی شناخته میشود و برسر مزارش که قبه خضراءنامیده میشودمردم  به  نذر و نیاز  مینشینند
آثار مولانا: مثنوی معنوی ‚ غزلیات شمس تبریزی ‚ رباعیات ‚فیه مافیه ‚ مکاتیب ‚ مجالس سبعه .مثنوی معنوی‚ غزلیات شمس تبریزی
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جداییها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
 ادامه شعردر لینک 
ز
ن باده مي خواهي برو, اول تنك چون شيشه شو

چون شيشه گشتي برشكن, بر سنگ ما, بر سنگ ماگريز اي مير اجل, از ننگ ما, از ننگ
زيرا نمي داني شدن, همرنگ ما, همرنگ ما
زين باده مي خواهي برو, اول تنك چون شيشه شو
چون شيشه گشتي برشكن, بر سنگ ما, بر سنگ ما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر