۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه

من نيمي از جهانم فرياد «مي توان»ام زيرآوار زنجير من عصيان زمانم من دختر ايرانم

دختران این مرز و بوم ایستادندوگرچه هدف بربریت وکینه توزی آخوندهای زن ستیز هستد اما دیر نیست که   با مقاومت شگرف خودآخوندهای زن ستیز را به زباله دان تاریخ پرتاب کنند  آری گرچه این روزها در لحظه لحظه های این میهن آرزوهای  پرپر شده زنان وجوانان این میهن قلبمان رابه درد میاورد وهزاران بار به این حکومت ننگ و نفرت، شرمت باد میگوییم اما مقاومتی آنچنان فداکارانه وجود دارد که ناقوس مرگ این جانیان را به صدا در خواهد آورد ونوای آزادی طنین خواهد افکندآن روز دیر نیست 
از فراخنای زمان مرا كه عاشقانه ترين ترانه را.
در راستاي آرزو و خورشيد و عشق
زمزمه كردمبیاد آر
نامم را تو بگو، عشقم را تو بخوان
وراهم را تو بجو



شرم بر آخوندهای بی وطن
دختر ايران
زخمي تو صدامه
ابري تو چشامه
باري, كوه آواري, از ستم آري, رو شونه هامه
ادامه در لینک


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر